در یک کلان روند؛ قاعده تحریم برای ایالات متحده آمریکا موضوعی بدیهی تلقی شده چرا که ساختارهای مالی، تجاری و بازرگانی جهان تحت تاثیر اجماع واشنگتن است. هر کشور، دولت، سازمان و یا گروهی در جهان که با سیاستهای این کشور همسو نباشد تحت تاثیر شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار خواهد گرفت تا به سادهترین شکل ممکن و با کمترین هزینه با ایالات متحده همجهت شود.
اعلام وضعیت فوق العاده در آمریکا
فرارو- تهمینه بختیاری_ حسین درجانی*| اولین دور تحریمهای یکجانبه علیه ایران در ششم ماه اوت (پانزده مرداد) آغاز و دومین دور این تحریمها در چهارم نوامبر (سیزده آبان) اجرا شد. این تاریخ دقیقا مقارن با تسخیر سفارت آمریکا بود. اولین تحریمهای آمریکا علیه ایران در طول تاریخ روابط؛ ده روز پس از این حادثه با فرمان اجرایی جیمی کارتر با عنوان قانون ۱۲۱۷۰ برای بلوکه کردن داراییهای دولت ایران در چهاردهم نوامبر ۱۹۷۹ آغاز شد. در این فرمان اجرایی آمده بود: من جیمی کارتر به عنوان رئیس جمهوری آمریکا متوجه شدم که وضعیت در نهادهای ایرانی، وضعیتی غیرعادی و فوق العاده است و این وضعیت تهدیدی برای امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد آمریکا محسوب میشود. در نتیجه برای مقابله با این تهدید وضعیت اضطراری علیه ایران اعلام میکنم. براین اساس دستور میدهم همه داراییها و منافع تحت مالکیت دولت ایران، تشکیلات وابسته و مجموعههای تحت کنترل آن و همین طور بانک مرکزی که در قلمرو قضایی آمریکا قرار دارد و یا در اختیار افراد تحت حوزه قضایی ایالات متحده هستند، مسدود شود.
این دستورآغاز تحریمهای ۴۰ ساله با عنوان اعلام وضعیت اضطراری در آن بود. در این مدت بیش از صد فرمان اجرایی توسط روسای جمهور و دو هزار لایحه، طرح و قطعنامه علیه ایران در کنگره مطرح و یا به تصویب رسیده است و از آن زمان همواره آمریکا در وضعیت فوق العاده بوده است.
مقاله حاضر در قسمت اول نوشتار با رویکردی تحلیلی-تاریخی به دنبال یافتن این پرسش است که اساسا نظام تحریم ایران در آمریکا دارای چه سابقهای است؟ و با توجه به اینکه عمده مباحث تحریم چهارم نوامبر ۲۰۱۸ بر صادرات نفت (خرید، انتقال، بیمه و تراکنش مالی بینالمللی در حوزه نفت) متمرکز است؛ چه سناریوهای مقابلهای میتوان برای ایران متصور بود که منجر به رفع اثر تحریم (حداکثر) یا کاهش زیانهای (حداقل) ناشی از آن شود.
۱-تاریخنگاری تحریم دکترشاپورزارعی دکتر شاپور زارعی
با نگاهی تاریخی براساس ارزیابی ها، سختترین دوره تحریمهای آمریکا علیه ایران به دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی باز میگردد. در آن زمان بیل کلینتون، رئیس جمهوری وقت آمریکا در ۱۵ مارس سال ۱۹۹۵ با صدور فرمان اجرایی ۱۲۹۵۷ برای مقابله با توسعه منابع نفتی هر گونه معامله نفتی با ایران را به بهانه ادامه وضعیت فوق العاده در روابط ایران و آمریکا ممنوع اعلام کرد. تنها چند ماه بعد در ششم ماه می ۱۹۹۵، کلینتون فرمان اجرایی ۱۲۹۵۹ هر گونه معامله تجاری با ایران را ممنوع کرد. به این ترتیب روابط تجاری با آمریکا که بعد از پایان جنگ ایران و عراق افزایش یافته بود، به پایان رسید.
در سال ۱۹۹۶، کنگره آمریکا قانون تحریمهای ایران و لیبی موسوم به ایلسا (ILSA) را تصویب کرد. براساس این قانون تحریمی، همه شرکتهای خارجی که بیش از ۲۰ میلیون دلار به توسعه منابع نفتی ایران اختصاص دهند، هفت تدبیر تنبیهی ذیل اتخاذ میشود:
- محرومیت از همکاری بانک صادرات-واردات
- محرومیت از صدور مجوز صادرات برای همکاری با شرکتهای نقض کننده این قانون
- ممنوعیت از تعیین به عنوان طرف معامله با دولت آمریکا
- ممنوعیت از به کارگیری آن به شرکت به عنوان یک کارگزار آمریکا یا ودیعه گذاری دولت در آن
- ممنوعیت از فرصتهای مناقصه یا مزایده دولتی
- اعلام ممنوعیت واردات محصولات و خدمات شرکتهای نقض کننده تحریم
این تحریمها در دوره ریاست جمهوری خاتمی اندکی کاهش یافت، اما در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بار دیگر تشدید شد. در آن زمان حتی شورای امنیت نیز در اعمال تحریمها به ایران پیوست. در آن زمان شورای امنیت چهارقطعنامه ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳ و قطعنامه ۱۹۲۹ را علیه ایران صادر کرد.
در ماه ژوئن سال ۲۰۰۵، جورج بوش، رئیس جمهوری وقت، فرمان اجرایی ۱۳۳۸۲ مربوط به بلوکه کردن داراییهای افراد مرتبط با برنامه هستهای ایران را صادر کرد. در سال ۲۰۰۷، مجلس قانونگذاری فلوریدا و نیوجرسی اعلام کردند، دیگر با شرکتهایی که با ایران و سودان، همکاری تجاری داشته باشند، معامله نخواهند کرد.
در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰، سنا و مجلس نمایندگان آمریکا سیسادا (CISSADA) یا قانون جامع تحریم ها، مسئولیت پذیری و محرومیت را تصویب کرد و باراک اوباما در اول ژوئیه سال ۲۰۱۰، آن را امضا کرد. این قانون، محدودیتهای بسیار زیادی برای ایران به وجود آورد. اوباما همچنین در ماه میسال ۲۰۱۱، فرمان اجرایی ۱۳۵۷۴ و در نوامبر همان سال قانون ۱۳۵۹۰ را علیه ایران صادر کرد.
این تحریمها با توجه به همزمانی آن با تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل توانست به بخشهایی از اقتصاد ایران خسارت وارد کند و منجر به کاهش سرمایه گذاری فعالیت شرکتهای خارجی در ایران شد. با امضای برنامه جامع اقدام مشترک، سازمان ملل، تحریمها علیه ایران را برطرف کرد و اوباما نیز معافیتهایی درباره تحریمهای آمریکا علیه ایران اعمال کرد، اما همه چیز با به قدرت رسیدن ترامپ تغییر کرد.
هر چند اوباما بر اساس توافق برنامه جامع اقدام مشترک، متعهد شده بود که تحریمهای مربوط به برنامه هستهای ایران را متوقف کند، اما عملا چنین اتفاقی نیفتاد. متعاقب آن دونالد ترامپ رسما در ماه اوت ۲۰۱۸، بار دیگر تحریمها علیه ایران را برقرار کرد.
دونالد ترامپ از همان زمان تبلیغات ریاست جمهوری و بعد از پیروزی در انتخابات، بر طبل بازگشت به تحریمهای یکجانبه کوبید و در نهایت با امضا نکردن معافیتهای تحریمی علیه ایران، کشورش را از برجام خارج کرد. پس از آن با صدور یک فرمان اجرایی، تحریمهایی علیه ایران اعمال و کشورهای جهان را تهدید کرد که میان تجارت با ایران و آمریکا یک گزینه را انتخاب کنید.
۲-سناریوهای ایران برای مقابله با تحریم نفتی آمریکا
۲-۱-سناریوی بازی صبر: در این سناریو ایران تلاش خواهد کرد با متعهد ماندن به توافق هسته ای؛ در کنار اروپا و دیگر شرکای تجاری بین المللی خود بماند. براین اساس، ایران از هر گونه اقدام تنش آمیز نظامی اجتناب کرده و منتظر حرکت بعدی ترامپ خواهد ماند. هلیما کرافت، یک تحلیلگر اقتصادی و رئیس مرکز آر بی سی بررسی بازار سرمایه بر این اعتقاد است: «با توجه به آخرین گزارش بازرسان سازمان بین المللی انرژی اتمی، ایران تاکنون به همه تعهدات خود در چارچوب برجام ادامه داده است. اما سوال این است که آیا این اقدامات ادامه خواهد یافت یا نه؟ وقتی در چهارم نوامبر، تحریمها علیه ایران به طور کامل اعمال شود، کاملا روشن میشود که دیگر اروپاییها توان لازم برای اعطای تضمین برای فعالیت شرکتهای خارجی در ایران را ندارند. در نهایت، ایران ممکن است اعلام کند که، چون اروپا به تعهدات خود مبنی بر ارائه مشوقهای اقتصادی قابل ملاحظه پایبند نبوده است، پس فعالیتهای هستهای خود را از سر میگیرد.»
در واقع در این سناریو ایران تا زمان اجرای کامل تحریمها و توقف شرکتهای اروپایی در ایران صبر خواهد کرد و، چون با تحریمهای جدید، عملا اروپاییها هم به تعهدات خود در قبال ایران پایبند نمانند، ایران نیز تهدید خواهد کرد، بخشی از فعالیت هستهای خود را از سر بگیرد.
در این شرایط دو حالت پیش میآید: اول آنکه طرفهای دیگر برجام و نهادهای بین المللی تلاش خواهند کرد آمریکا را برای بازگشت به برجام متقاعد کنند. وضعیت دوم این است که تهدیدات ایران، اجماع سازی به رهبری آمریکا را سرعت بخشیده و وضعیت پیچیدهای به وجود بیاید. این سناریو عملیترین و در عین حال خطرناکترین وضعیت خواهد بود.
۲-۲-سناریوی محور خشم (Axis Of Anger): براساس این سناریو ایران میتواند در کنار همه کشورهایی قرار گیرد که مشمول تحریمهای یکجانبه آمریکا و یا اعمال تعرفههای غیرمنصفانه قرار گرفته اند و عملا بلوکی تشکیل دهند که در آن بدون نگرانی از اقدامات آمریکا تجارت کنند. روسیه، چین، ترکیه، ونزوئلا، سوریه، کره شمالی، سودان، لیبی، یمن و بسیاری دیگر از کشورهای جهان میتوانند بخشی از این بلوک باشند. حتی اتحادیه اروپا هم به دلیل مخالفت با تحریمهای آمریکا میتواند با این بلوک همکاری کند.
به نوشته روزنامه اکونومیست در ۱۴ اوت ۲۰۱۸، مرکل آلموند، رئیس مرکز مطالعات بحران بر این اعتقاد است که اگر کشورهای تحریم شونده بخواهند ائتلافی علیه آمریکا و غرب تشکیل دهند؛ اعمال تحریمهای آمریکا میتواند بسان شمشیر دو لبهای باشد و دیگر به آسانی نمیتوان آنها را مهار کرد. از نظر این تحلیلگر، شاید ائتلاف ایران و ترکیه سختتر باشد، اما روسیه و چین، انگیزهها بسیاری برای ائتلاف دارند و میتوانند دو کشور دیگر را نیز با خود همراه کنند. گفتههای رهبران اروپا نظیر فرانسه و آلمان مبنی بر سازوکاری برای مبادلات مالی مستقل از دلار تقویت کننده چنین دیدگاهی در عمل خواهد بود.
این سناریو مطلوبترین و در عین حال پیچیدهترین وضعیت برای اجرایی شدن را داشته و در صورت عملیاتی شدن، تهدیدی جدی برای آمریکا به وجود خواهد آورد.
۲-۳-سناریوی بازی بومرنگ: در این سناریو، اعمال تحریم نفتی ایران منجر به افزایش شدید قیمت نفت خواهد شد. ایران ممکن است در زمان تحریم ها، نفت خود را به کشورهایی که ارتباط تجاری با ایران را قطع نکرده اند، ارزانتر از قیمت بازار صادر کند. این وضعیت باعث دستیابی چین و کشورهای طرف تجارت با ایران به نفت ارزانتر خواهد شد و در نهایت محصولات نهایی با قیمت ارزان تری وارد بازار خواهد شد.
به این ترتیب، چین بزرگترین رقیب اقتصادی آمریکا بازارهای بیشتر و در نهایت سرمایه کلان تری به دست خواهد آورد و چه بسا سرعت این کشور برای رسیدن به جایگاه قدرت اول اقتصادی جهان تسریع شود. دومین اثر این تحریمها به جامعه آمریکایی بازمی گردد. با توجه به نظام بازار آزاد آمریکا، تولیدکنندگان بنزین و گازوئیل با توجه به قیمت بالای نفت، ممکن است قیمت هر گالن بنزین را که تا قبل از اعمال تحریمها دو دلار و هشتاد و سه سنت است، افزایش دهند؛ مسئلهای که تاثیرات تحریم نفتی ایران را بر زندگی مردم آمریکا ملموس میکند.
به همین دلیل ممکن است آمریکا با اصلاح رویه خود، هر چند با لفاظیهایی به راهکاری برای کاهش تحریمها علیه ایران بیاندیشد. این سناریو بازی باخت- باخت است. یعنی در این وضعیت، هم ایران و هم آمریکا متحمل خسارتهای زیادی میشوند و چین برنده این سناریو خواهد بود. حضور کشور ثالث و منتفع شدن آن شرایط باخت-باخت برای هر دو طرف را تسهیل میکنند.
۲-۴-سناریوی قوی سیاه: نظریه قوی سیاه، استعارهای است از پیشامدهایی که مشاهده آنها شگفت انگیز و بسیار نادر است. براساس این سناریو، با توجه به یکجانبه بودن تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و همزمانی آن با اقدام آمریکا برای اعمال تعرفههایی علیه کشورهای دیگر، این تحریمها از کارآمدی لازم برخوردار نباشد. براساس سناریوی قوی سیاه، ممکن است نتایج تحریم آمریکا بیش از آنکه به ضرر ایران باشد، خسارتهای عمدهای به آمریکا وارد کند. در نظریه قوی سیاه نمیتوان اقدام تلافی جویانه احتمالی ایران به اقدامات ایذایی آمریکا را پیش بینی کرد. این سناریو، بعیدترین و غیرمحتملترین سناریو به نظر میرسد.
بنابراین در یک کلان روند؛ قاعده تحریم برای ایالات متحده آمریکا موضوعی بدیهی تلقی شده چرا که ساختارهای مالی، تجاری و بازرگانی جهان تحت تاثیر اجماع واشنگتن است. هر کشور، دولت، سازمان و یا گروهی در جهان که با سیاستهای این کشور همسو نباشد تحت تاثیر شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار خواهد گرفت تا به سادهترین شکل ممکن و با کمترین هزینه با ایالات متحده همجهت شود.
از طرف دیگر ایران در چهار دهه گذشته با اشکال متنوعی از تحریمها روبرو شده است. طراحی سناریو و رسیدن به سناریوی مرجع این تاثیر را خواهد داشت تا کنش و واکنش مناسبتری در مقابله با تصمیمات آمریکا اتخاذ شود. هر چهار سناریو پیش گفته دارای تهدیدها و فرصتهایی است که ابعاد زمانی-مکانی و زمینهای موضوع تحریمها به ویژه تحریم نفتی تحت تاثیر آن قرار خواهد گرفت. دو سناریو بازی صبر و محور خشم دارای وجوه برنامهریزی و ظرفیتسازی است. اما دو سناریو بازی بومرنگ و قوی سیاه پیشبینی ناپذیر و با ریسک بالا توام خواهد بود. شرایط فعلی همراهی دو سناریو اول و دوم را تقویت میکند و شرایط داخلی و خارجی مبین چنین دیدگاهی است.
منبع : https://fararu.com/fa/news/380874
دکترشاپورزارعی
دکتر شاپور زارعی